به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:این روزنامه درباره چشمانداز مذاکرات اخیر، از قول علی بیگدلی نوشت: در شرایط کنونی سیاست خارجی ایران روزهای شلوغ و پرترافیکی را سپری میکند به همین دلیل نیز گمانهزنیهای زیادی در این زمینه به وجود آمده است. از یکطرف مذاکره آقای باقری و مورا در دوحه و از سوی دیگر سفر امیرعبداللهیان به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس باعث شده چشمانداز پیشروی سیاست خارجی آبستن تغییر و تحول باشد. این موضوع نشان میدهد که فعالیتهای ایران برای حل مشکلات بیشتر شده است.
از سوی دیگر آمریکاییها نیز به دلیل اینکه در آستانه برگزاری انتخابات هستند و به دنبال این هستند که در منطقه خاورمیانه بحران جدیدی شکل نگیرد تلاش کردهاند امتیازات جدیدی به ایران بدهند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که هر روز حوزه امتیازاتی که آمریکا به ایران میدهد، گسترش بیشتری پیدا میکند. این گستردگی بهخصوص در حوزه نفت وجود داشت که با امتیازاتی که آمریکا به ایران داده میزان فروش نفت ایران به یکمیلیون و هفتصدهزار بشکه در روز رسیده که در شش و یا هفت سال گذشته بیسابقه بوده است کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا قطعنامهای صادر کرده و دولت آمریکا را موظف کرده تحریمهای ایران را افزایش بدهد. البته این قطعنامه در آینده باید به کمیته روابط خارجی مجلس سنا برود که به احتمال زیاد تصویب نخواهد شد. این قطعنامه اعتبار حقوقی زیادی ندارد و بایدن میتواند آن را لغو کند. نکته قابل توجه در این زمینه این است که فضای داخلی کنگره آمریکا همواره نسبت به بایدن بدبین بوده و از سوی دیگر نظر مساعدی نسبت به ایران نداشته است.
بیگدلی در پاسخ این سؤال که آیا ادامه این روند به لغو بیشتر تحریمهای ذیل برجام منجر خواهد شد؟ گفت: آمریکا از ابتدا نیز به دنبال لغو تحریمهای ذیل برجام بود. با این وجود به دلیل اینکه خواسته ایران لغو تمام تحریمهای برجامی و غیره بود در نهایت با مشکل مواجه شدند و به نتیجه نرسیدند.
هرچند مقامات آمریکایی به صراحت درباره تمایل برای ادامه مذاکرات سخن نمیگویند و در برخی مواقع نیز عنوان میکنند برجام از دستور کار آمریکا خارج شده اما در عمل چنین نیست و آمریکا تمایل دارد مذاکرات به نتیجه برسد و دو کشور به توافق برسند.
بیگدلی درباره این سؤال که «آیا روندی که ایران و کشورهای غربی و آمریکا در پیش گرفتهاند به توافق دائم و احیای برجام منجر خواهد شد و یا دو کشور در نهایت به یک توافق موقت دست پیدا خواهند کرد؟»، اظهار داشت: واقعیت این است که در شرایط فعلی امکان رسیدن به توافق دائم بین ایران و آمریکا از بین رفته است. به همین دلیل نیز آمریکا با احیای توافق سال۲۰۱۵ موافقت نکردند. دلیل این موضوع این است که توافق سال۲۰۱۵ با اصراری که آقای ظریف میکرد و در نهایت مورد پذیرش جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا نیز قرار گرفت تنها درباره موضوع هستهای ایران بود. این در حالی است که در شرایط کنونی آمریکا تنها به دنبال حل موضوع هستهای ایران نیست و بلکه به دنبال این است که همه مسائلی که ایران با کشورهای منطقه و غرب دارد را در دستور کار مذاکرات قرار بدهد.
درباره اظهارات آقای بیگدلی چند نکته سزاوار یادآوری است. اولا امتیازاتی که آمریکا در دور جدید مذاکرات ناچار است بدهد، بدون بازگشت ایران محدودیتهای گسترده برجامی (مانند نابودی یا تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هستهای و سقف غنیسازی ۳/۵ درصدی) است و ایران غنیسازی ۶۰ درصد را حفظ میکند.
ثانیا ایران در دوره جدید، امکانات و ظرفیتهای گسترده دیپلماسی خود را معطل مذاکره با آمریکا و تروئیکای اروپایی نکرده، و فرصتها و منابع اقتصادی حاصل از این دیپلماسی پرشتاب، غرب را به جای اتلاف وقت قبلی، ناچار به مذاکره جدی و از موضع پایین کرده است.
ثالثا آقای بیگدلی، با رندی، عبور ایران از حصار تحریمها و صادرات نفت با وجود فشارهای تحریمی آمریکا را به رضایت و موافق آمریکا نسبت داده که دروغ بزرگی است و دلیلی ندارد آمریکا قبل از توافق با ایران چنین امتیازی بدهد. سند روشن درباره دروغ بودن این ادعا آن است که آقای بیگدلی میگوید برجام فقط برای برداشتن تحریمهای هستهای بوده و در واقع تحریمهای بزرگتر و فراتر از آن از جمله درباره نفت سر جای خود باقی است. آمریکاییها حتی چند بار بر سر راه نفتکشهای حامل نفت ایران ایجاد مزاحمت کردند و آخرین بار هم نفت نفتکش حامل صادرات ایران را توقیف و تخلیه کردند. در واقع دیپلماسی گسترده ایران در کنار قدرتنمایی میدانی در تلافی راهزنیهای دریایی آمریکا و انگلیس، آنها را مجبور کرد در مقابل صادرات نفت ایران تسلیم شوند. اکنون صادرات ایران در ماه میلادی گذشته طبق گزارش رویترز نزدیک دو میلیون بشکه و متوسط آن در چند ماه اخیر، بالای ۱/۷ میلیون بشکه بوده است.
رابعا آنچه آمریکا باید در مذاکرات بپردازد و متعهد شود، امتیاز نیست بلکه حقوق تضییع شده ایران در کلاهبرداری برجامی است. آمریکا سر فرصت باید خسارتهای هنگفت برجامی را که در ازای سه سال تعهد کامل ایران به برجام ایجاد شده، جبران کند.